حقیقت اینه که انتظار داشتن از بقیه یک قسمت قابل توجهی از روابطه و فقط میزان این انتظار از آدمها با توجه به رابطه، مدل و میزان صمیمیت موجود در اون بالا و پایین میشه. اینکه من نوعی انتظار داشته باشم فلان آدم که بنظرم جزو حلقههای اول دوستیم قرار دادم در فلان موقعیت بهمان کار رو واسم کنه، نکتهایه که بلاشک بطور طبیعی وجود داره ولی اینکه چقدر منصفانه و منطقی باشه این انتظار محل بحثه.
من همواره سعی میکردم از کسی انتظاری نداشته باشم یا اگر درخواستی دارم اول منطقی بهش فکرکنم و شرایط طرف مقابل رو هم در نظر بگیرم. بعدها دیدم خب دوستی برای همینه که هرازگاهی کمک بخوای و طبعا کمک کنی. کمکم شروع کردم به بیان درخواستهایی که دارم ولی همچنان معقول و منطقی و خب حقیقت اینه که واسم سخته نه بشنوم پس درخواستی که از یک حدی بیشتر احتمال میدادم جواب منفی بگیره رو اصلا بیان نمیکردم. یک دایرهای از دوستان هستند که برای اونا به خودم اجازه میدادم درخواستهایی که ممکنه جواب منفی بگیرن رو هم مطرح کنم.
با همهی این تفاسیر همچنان فکرمیکنم در این زمینه مشکل وجود داره و در واقع شاید مشکل از اونجایی میاد که نه شنیدن ممکنه سخت باشه واسم. خلاصه که این مفهوم در روابط انسانی کمی داستان رو پیچیده میکنه و فکرمیکنم تنظیم کردنش یکم سخت باشه.